برهنه در خیابان استمناء پرشور را با قصص مص بزاز انگشتان خود ترتیب می داد

وقتی خیابان در تاریکی شروع شد ، کریسالی 18 ساله به حیاط خلوت رفت و به راحتی در یک صندلی مستقر شد. او هوای تازه تنفس می کرد و می خواست احساس خوبی نسبت به قصص مص بزاز خودش داشته باشد. بعد از جدا شدن از خودش ، روی صندلی نشست و پاهای خود را تا حد امکان پهن کرد. او در خیابان برهنه با انگشتان خود استمناء مشتاق ترتیب می داد ، و وقتی او کاملاً تاریک بود ، همه او را به ارگاسم لرزاند.