یک عوضی جوان زبان قصص انمي سكس مصورة را به یکی از نجاران قدیمی داد و در گاراژ به وی پیوست

عوضی جوان راحت به گاراژ نزد نجار پیر موهای خاکستری در گاراژ آمد و تصمیم گرفت قصص انمي سكس مصورة با کمی کار جنسی سبک او را آرام کند. جوجه ها برهنه شدند و شروع به دادن زبان غیر مجاز به یک سگ نر پیر کردند ، کدو سبز ضخیم را لیسید و از بالای آن روی میز بالا رفت. پدربزرگش از این شانس حیرت زده ، به همین دلیل با کمی داکا سخت لذت برد و کاملاً از آن لذت برد.